جدول جو
جدول جو

معنی هم مسلک - جستجوی لغت در جدول جو

هم مسلک
دو یا چند تن که دارای یک مرام و مسلک باشند
تصویری از هم مسلک
تصویر هم مسلک
فرهنگ فارسی عمید
هم مسلک
(هََ مَ لَ)
هم روش. هم مذهب. در اصطلاح، کسانی را گویند که عضو یک حزب سیاسی باشند
لغت نامه دهخدا
هم مسلک
هم مذهب، هم روش همدین همباور، همرشته دو یا چند تن که دارای یک مسلک و طریقه باشند (نسبت بهم)
فرهنگ لغت هوشیار
هم مسلک
هم عقیده، هم فکر، هم مرام، هم مشرب، هم مشرب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم مال
تصویر هم مال
شریک در مال و ثروت
فرهنگ فارسی عمید
(هََ سِ)
همره. هم روش. دو تن که پیرو یک شیوۀ زندگی هستند
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ لِ)
عامریه، مشهور به لیلی، معشوقۀ قیس عامری (مجنون) بود که داستان معاشقات آن دو فصل مشبعی از ادبیات عربی و فارسی را تشکیل میدهد. کنیۀ وی را علاوه بر ام مالک، ام معمر نیز گفته اند. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 239، و لیلی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ)
مرکّب از: بی + مسلک، بی مرام. بی راه. رجوع به مسلک شود
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ حَلْ لَ / لِ)
دو تن که در یک کوی خانه دارند. همسایه
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم مسلکی
تصویر هم مسلکی
دارای یک مسلک و طریقه بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با مسلک
تصویر با مسلک
صاحب عقیده ودارای راه وروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نسل
تصویر هم نسل
دو یا چندتن که از یک نسل باشند (نسبت بهم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم بستک
تصویر هم بستک
آلیاژ
فرهنگ واژه فارسی سره